سخن دان پرورده پیر کهن
بیندیشد، آن گه بگوید سخن
مزن بی تأمل به گفتار دم
نکوگوی، اگر دیرگویی چه غم[1]
چند روز پیش یكی از دوستان بزرگوارم كلیپی صوتی منسوب به آقای ناصر رزازی را برایم فرستاد. وقتی بدان گوش فرا دادم، قبل از نقل یا هرگونه اظهار نظر دربارهاش، پیگیر صحت و سقم آن شدم، تا اینكه صحت آن برایم محرز شد؛ و فهمیدم كه گفتوگویی بوده بین ایشان و فردی یارسانی به نام آقای یوسف شاهی. در عین تأسف عمیق برای این ادب و ادبیات، چون حاوی چند ادعای بزرگِ بیاساسِ همراه با توهین بود، آن را در حدی ندیدم كه نیازمند پاسخ باشد. مدتی صبر كردم و منتظر واكنش گوینده شدم، اما چون آنها را انكار نكرد و به نوعی در پی توجیه آنها برآمد؛ و همچنین چون دیدم برخی از جوانان، غالباً به صورت احساساتی و عاطفی، نه با برهان و استدلال، در فضای مجازی از وی حمایت كرده بودند، بر آن شدم چند نكتهای در این رابطه بنگارم:
١ـ وی با اشاره به اینكه تمام كردها دارای آیین یارسانی بودهاند! بیان میكند كه با آمدن اسلام « ...فقط كلاردشتیها مرد بودند و آیین یارسانی خود را از دست ندادند!.. ». لازم به ذکر است که قبلاً در کلیپی تصویری، به خاطر عدم پذیرش اسلام، یارسانیها را مَرد نامیده است. اولاً اگر ایشان اندک آگاهیِ مستندی از تاریخ میداشت، جرأت نداشت ادعای یارسان بودن تمام کردها و ... را مطرح نماید. ثانیاً اگر ذرّهای درنگ و تأمّل میكرد و آنگاه سخن میگفت، حتماً متوجّه میشد كه با این عبارات، اكثریت مطلقِ ملّت كرد و نیاکان خود را نیز نامرد خوانده است. مگر ایشان نمیداند كه تا اواسط قرن بیستم میلادی تمام رهبران آزادیخواه ملت كرد بزرگانی چون شیخ عبیدالله نهری، شیخ سعید پیران، شیخ محمود حفید، قاضی محمد و ملا مصطفی بارزانی و... هم رهبران دینی کُرد بودهاند و هم رهبرانِ ملی؟ مگر نمیداند كه تمام شعرای بزرگ كُرد چون مهلای جهزیری، احمد خانی، بیسارانی، خانای قبادی، مولوی کرد، سهیدی، مهحوی، پیرهمێرد، ههژار و... همگی مسلمان بودهاند؟ مگر نمیداند بزرگانی چون صلاحالدین ایوبی، شیركو(از فرماندهان ایوبی)، ابنقتیبهی دینوری، ابنصلاح شارهزوری، مولانا خالد نقشبندی، حاج ماموستای نودشه و هزاران عالم برجستهی دیگر مسلمان بودهاند؟
٢ ـ ایشان در بخش دیگری از سخنانش میگوید: « ... اسلام ما را بدبخت كرد! اسلام ما را سیاهبخت كرد! اسلام ما را اسیر كرد! اسلام ما را برده كرد!..». این ادعا و تهمت بزرگ مرا یاد شعری (نصیحتی) از استاد سخن سعدی شیراز میاندازد كه میگوید:
تا ندانی که سخن عین صواب است مگوی
و انچه دانی که نه نیکوش جواب است مگوی
در اواسط قرن بیستم و با نفوذ تفکر چپ به ناسیونالیسم کردی، به تدریج زیر نقاب ملیگرایی(کوردایهتی) مبارزه علیه اسلام ـ که دین اکثریت ملت کرد و محرّک رهبران و کردها در مبارزه علیه ظلم و ستم بود، ـ آغاز شد. غالباً ناسیونالیسم برای توجیه ناکامی و شکستهای تاریخیاش و بری کردنِ خود از آنها، به دنبال مقصری میگردد. در کردستان، ناسیونالیستهای افراطگرا، تزِ «اسلام، عاملِ تمام بدبختیها، شکستها و ناکامیهای ملت کرد» را مطرح کردند. این عده تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا کردها را نسبت به اسلام بدبین کرده و آن را از جامعه بزدایند؛ و یا حداقل با مطرح کردنِ شخصی بودنِ دین اسلام، آن را به حاشیه و كنجِ خانه و مسجد برانند. تصور كنید كه اگر چهرهای مطرح و سرشناس دینی كُرد با چنین ادب و ادبیاتی دربارهی «یارسان و یارسانان» سخن میگفت، همین مدعیان كُرد و كوردایهتی خدا میداند كه چه میكردند! ولی اكنون چون به اسلام و مسلمانان كُرد توهین شده است، حتی حاضر به محكوم كردن آن نیستند؛ چون بسیاری از آنها به این تزِ ساختگی ناسیونالیستهای افراطگرای چپ باور دارند.
٣ ـ آقای رزازی در ادامه میگوید: « ... من با اسلام میجنگم!...». نمیدانم منظور آقای رزای جنگ با اسلام است یا مسلمانان، اما به هر حال این گفتار ایشان اعلان جنگ با دینِ اكثریت مطلقِ ملت كرد یا با خود آنان است. فردی چون ایشان كه از دموكراسی، آزادی، تعدد افكار و احزاب و رواداری دم میزند، باید نیك بداند كه فكر و اندیشه با فشار و جنگ از بین نمیرود. تهدید، سركوب و حذف، پیشهی دیكتاتورها و افراد فاقد اندیشه است؛ نه صاحبان فكر و اندیشه. خردمندانه این است كه ایشان فكر و اندیشهی خود را با برهان و استدلال به جامعه عرضه نماید و در فضایی آزاد و دور از رعب و وحشت، ملت كُرد را در انتخاب فكر و دین آزاد بگذارد، نه اینكه به جنگ آنها برود. انتظار میرفت حداقل ایشان از تجربهی دوستان قدیمی چپ خود در حزب کومهله درس میگرفت؛ که تمام سعی خود را برای حذف اسلام در کردستان به کار گرفتند؛ اما پس سالها در کنگرهی هشتم «کومهلهی زهحمهتکیشان» آقای عبدالله مهتدی دبیرکل این حزب به صراحت بیان کرد که: ما نمیتوانیم دین را حذف کنیم؛ اما باید برای تثبیت شعار جدایی دین از سیاست و شخصی بودن آن تلاش کنیم.
آقای رزازی مطمئن باشد که اعلان جنگِ صریح وی با اسلام و نامرد دانستنِ ملت کرد به خاطر مسلمان شدنشان و توهین به دین اکثریت ملت کُرد و تلاش برای حذف هویت چهارده قرنهی آنها، آب در هاون کوبیدن و محیط به کفچه پیمودنی بیش نیست.
٤ ـ در قسمتی دیگر از سخنانش میگوید: « ... ولی من كاری میكنم كه تا روزی كه زندهام، نگذارم اسلام بیش از این در میان ملت كُرد رشد نماید!...» همانگونه كه در بند قبلی اشاره شد، اگر این كار را با منطق و استدلال و ارائهی دینی بهتر انجام دهد، مانعی نیست؛ به قول معروف: این گوی و این میدان؛ اما اگر آن را با جنگ و سركوب و حذف انجام میدهد(چنانكه خود به صراحت میگوید)، قطعاً ره به جایی نخواهد برد. تفكر حذف و سركوبِ مخالف كه ایشان مسلمانان كُرد را بدان تهدید میكند، با تفكر داعش(در زمینه برخورد با مخالف) دو روی یك سكهاند و در جامعهای متمدن و آزاد، جایی و خریداری ندارد.
٥ ـ نامبرده به صراحت میگوید: « ... من یارسانم، من از همان شب ابلاغ كردهام كه مسلمان نیستم و یارسانم...». اولاً: به باور اینجانب بنا به نص صریح قرآن « لا اکراه فی الدین[2]: در پذیرش دین، هیچ گونه اکراه و اجباری وجود ندارد»؛ و مسلمان بودن، مبتنی بر میل و رغبتِ قلبی است؛ که با هرگونه اکراه و اجباری در تضاد است. ثانیاً: ایشان و هر فرد دیگری در انتخاب و گزینش هر فكری آزاد است؛ و مطمئن باشد كه به خلاف منطق ایشان، مسلمانان همچنانكه در قرون متمادی ثابت كردهاند: با یارسان و یارسانان به خاطر یارسانی بودنشان نجنگیده و نمیجنگند. ثالثاً: مگر آقای رزازی وقتی مسلمان بوده، برای اسلام و مسلمانان چه كرده است كه اكنون ملت مسلمان كُرد، از گرویدنش به یارسانیان از آن محروم شوند؟ رابعاً: به نظر میرسد آقای رزازی بر اثر تحقیق و تفحص و براورد اسلام و آیین یارسان این تصمیم را نگرفته باشد؛ و بیشتر تصمیمی سیاسی باشد؛ و گرنه باید میدانست که «کسی نمیتواند با تغییر کیش، یارسان یا ایزدی شود؟ یارسان کسی است که از مادری یاری متولد شده است...با این اوصاف به خلاف تمنای سیاسی رزازی... یاریها نمیتوانند کس دیگری را به جرگهی خود بپذیرند.».[3]
٦ـ در مقطعی دیگر از سخنانش میگوید: « ... همهاش كار عربستان و قطر و تركیهی[...] و ایران است؛ كار شیعه و سنی است!...». واقعاً نمیدانم مسلمان بودن كُردها چه ربطی به این كشورها دارد؟ به هنگام پذیرش اسلام توسط كُردها، دولتهای قطر و عربستان و تركیه و چیزی به نام شیعه و سنی اصلاً وجود نداشته است.
٧ ـ نكتهی آخر اینكه: درست است كه نامبرده در این چند روز اعلام كرد كه: پخش این كلیپ صوتی خصوصی، كار ناجوانمردانهای بوده است؛ و با ارائهی توضیحاتی، مقداری فرافکنی کرد؛ اما گفتههای خود در آن کلیپ را اشتباه نخواند. امیدوارم شهامت و شجاعت اعتراف به خطا و اشتباه را داشته باشد و بابت سخنان موهنش نسبت به ملت كرد و دین اکثریت آنها (منظورم اعلان صریحِ یارسانی شدنش نیست) به صورت رسمی عذر خواهی نماید.
پاوه، حیدر غلامی ١٧ بهمن ١٤٠٠
----------------
پانوشتها:
[1] - سعدی شیرازی
[2] - سوره بقره، آیه ٢٥٦
[3] - ناصر رزازی و تله یارسانیسم، صلاحالدین خدیو
نظرات